از مترسکی سوال کردم:
آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای ؟
پاسخم داد :
در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است
پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم!
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم :
راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!
گفت : تو اشتباه می کنی!
زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد
مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد!!!
جبران خلیل جبران
نظرات شما عزیزان:
تنهایی را وقتی فهمیدم که مترسک به کلاغ گفت:هرچقدر دوسداری نوکم بزن ولی ترکم نکن
Fatemeh: زیبا بود!
لایک یادت نره:))